اثری ناب از ادغام آب، نور و صدا

آبنمای موزیکال

ما برای اجرا و نمایش یک اثر بی نظیر: آب، نور و صدا را با یکدیگر ادغام کرده ایم و با ترکیبی به این شگفتی پدید آورنده‌ی حسی ناب در مخاطب شده ایم.

آب

Water (آب) از واژه ی انگلوساکسون و آلمانی گرفته شده است.
حیات و ادامه‌ی زندگی بشر به آب وابسته است، اتم‌های هیدروژن و اکسیژن سازنده ی ملوکول‌های آب هستند.
همان طور که می دانیم آب ماده است که هیچ گونه رنگ، بو و طعمی ندارد؛ PH آن در حالت خالص برابر با 7 است.
از دیگر خصوصیت‌هایی که آب دارد به جوش آمدن آن در دمای 100 درجه سانتی گراد و منجمد شدن آن در صفر درجه است.
آب ماده‌ای سیال است به این معنی که حالتی روان و جاری دارد.
از حالت‌های سیالات تراکم پذیر و تراکم ناپذیر است که حرکت آن ها وابسته به میزان چگالی است که دارند.
ارسطو از فیلسوفان نامی و مشهور یونان باستان آب را یکی از چهار عناصر اصلی می دانست که باعث سرسبزی و آبادانی می شود. خداوند متعال هم در کتاب مقدس قرآن ذکر کرده است: وجعلنا من الماء کل شیء حی (انبیاء30) هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم.
انسان برای ادامه زندگی مادی به این عنصر حیاتی نیاز مبرمی دارد آب علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن محیط زندگی تاثیرات فراوانی در روح و روان انسانها دارد.
با استفاده صحیح از این عنصر شگفت انگیز می توان محصولی نظیر آبنما طراحی و تولید کرد، همان طور که امروزه نمونه ها‌ی مختلف آبنما مانند آبنمای ریتمیک، آبنمای موزیکال و … شادی و آرامش فکری و روحی را برای ساعت ها به مردم هدیه می دهند.

موزیک

موزیک از ترکیب عناصر مختلف زمین، ریتم، پویایی، سرعت، بافت، ملودی و هماهنگی است که ساختار کلی را ایجاد می کند.

قرار دادن این عناصر با هم به شیوه های مختلف، یک تنوع عظیم موسیقی را ایجاد می کند،  از درام های آفریقایی تا یوهان سباستین باخ گرفته تا نوا‌های سنتی که همه هر کدام به نوبه‌ی خود اثری شگفت هستند.

موسیقی درهمه جا پراکنده شده است، آواز پرنده ها، امواج دریا و صدای اتومبیل ها و … اما گاهی اوقات صداها در راه های هدفمند برای ایجاد یک فضای خاص یا بیان ایده ها یا احساسات قرار می گیرند. به چنین صداهای سازماندهی شده موسیقی می گویند.

موسیقی چیست؟

بسیاری از نویسندگان موسیقی را به عنوان یک ترکیب سازمان یافته از لحظات صوتی و سکوت تعریف می کنند. مثل بوق ماشین که صدایی را در حالت سازماندهی منتقل می کند.

در یک تعریف کلی و همه جانبه تر می توان گفت: موسیقی توسط ترکیب ملودی، هماهنگی و ریتم ایجاد می شود.

ملودی چیست؟

ملودی جریان صدای آزاد است و این اصلی ترین صدایی است که از همه چیز جدا می شود.

هماهنگی چیست؟

یادداشت های همپوشانی که به عنوان پایه‌ای برای تولید ملودی کمک می کند هماهنگی هستند. به عنوان مثال، فردی که گیتار میزند و آواز میخواند، هماهنگی با آکوردهای گیتار و ایجاد ملودی با صدای او است. آکورد همپوشانی از یادداشت های بسیاری است که ملودی را تکمیل می کند و هماهنگی نامیده می شوند.

ملودی تنها یک صدا نیست بلکه ممکن است دو یا چند صدا باشد، هرچند که کم باشد. برای درک بهتر این رابطه بین ملودی و هماهنگی، یک کشتی در حال حرکت در سراسر اقیانوس را تصور کنید کشتی (هارمونی) به عنوان پایه و حمایت آن از مردم (ملودی) است.
ریتم چیست؟

ریتم ضرب و شتم زمان از طریق موسیقی است. ریتم با سرعت خاصی گوش ما را به سمت آهنگ می برد.
داشتن دانش عمیق برای ایجاد موسیقی به ما اجازه می دهد تا در ایجاد صدا و سکوت، جریان صدایی منظم برای شنیدن ایجاد کنیم.

تقریبا هر فرهنگ بشری سنت موسیقی دارد. نمونه هایی از ابزارهای اولیه مانند فلوت ها و درام ها از هزاران سال پیش گرفته شده است. مصری های باستان در مراسم مذهبی از موسیقی استفاده می کردند.

اگر شما می توانید لحن یک آهنگ مورد علاقه را بخوانید، ملودی را تجربه کرده اید.
ملودی مجموعه ای از زمین‌های هماهنگ است که خط اصلی یک آهنگ را تشکیل می دهند، هنگامی که ما از صدا صحبت می کنیم، ممکن است یک صدای انسانی یا یک ابزار سازنده باشد.

هنگامی که یک اثر را می شنوید، ملودی به نظر می رسد. اما گاهی اوقات سایر صداها به حمایت از آن کمک می کنند و موسیقی را پیچیده تر می کنند. هماهنگی به چند خط یادداشت های موسیقی اشاره دارد که به ملودی وابسته اند و مکمل آن هستند. شما می توانید هماهنگی را بشنوید.

یکی دیگر از مولفه های مهم موسیقی، ریتم، الگوهای مکرر حرکت در صدا است. اساسا، ریتم قرار دادن صدا در زمان است. این شامل واحدهای خاصی از صداها است که به صورت ضرب تنظیم می شود. همچنین در ریتم سرعت مهم است سرعتی که در آن ضربات انجام می شود.

موسیقی همچنین دارای اصطلاحات بسیاری است که توصیف می کند چگونه باید آن را پخش یا به همراه آواز خواند. واژه هایی که به معنی سریع و پر جنب و جوش هستند دستورالعمل هایی برای صدای بلند، نرم، جسورانه یا آرام ارائه می دهند و حتی نشان می دهد که کدام یادداشت ها باید تاکید شوند.
همه اینها باعث ایجاد یک نتیجه مطلوب می شود.
از ترکیب موسیقی به همراه آب، می‌توان انواع آبنماها همچون آبنمای ریتمیک، آبنمای کف خشک و … را خلق کرد تا حس آرامش را به مخاطب القاء کند.

فلسفه موسیقی

فلسفه‌ی موسیقی با مطالعه‌ی سوالات اساسی در مورد طبیعت و ارزش موسیقی و تجربه ما از آن ایجاد شده است. با این حال، بر خلاف فلسفه علم، هدف فلسفه موسیقی، تمرکز اکثر مردم است. موسیقی نقش بسیار مهمی در زندگی دارد. بنابراین، همانند سؤالات مرکزی متافیزیک و معرفت شناسی، اکثر مردم نمی توانند به سرعت پرسش های فلسفی را در مورد موسیقی مطرح کنند.

موسیقی شاید یک نوع هنر است که فلسفی ترین پازل را ارائه می دهد.
بر خلاف نقاشی، که اغلب چندین نمونه کار دارد. سوال در مورد موسیقی در ابتدا بیشتر گیج کننده است مثل همان پرسش ابتدایی در مورد آثار نقاشی، برخلاف بسیاری از ادبیات، که تفسیری از کار را ارائه می دهند، اما موسیقی (شاید به معنای متفاوت) مستقل از هر عملکرد، می تواند تفسیر شود.
این صحبت از «تفسیر» به این واقعیت اشاره دارد که ما موسیقی را با هنر، هم معنی می گیریم و در عین حال، بر خلاف نمایش درام، موسیقی مستند خالص و محتوای معنایی آشکاری ندارد. این به سرعت مطرح می کند که ما به ارزش موسیقی پی ببریم. توانایی ظاهری موسیقی برای ابراز احساسات است، در حالی که هنر انتزاعی توانایی خاص برای بیان احساسات همه فهم را ندارد.
امروزه با استفاده از ترکیب موسیقی نور و آب می توان انواع آبنماها را طراحی و تولید کرد.
قیمت انواع آبنما موزیکال با یکدیگر تفاوت دارد و عوامل مختلفی در تعیین قیمت آبنما تاثیر گذار است.

نور

ممکن است شنیده باشید که نور یک موج الکترومغناطیسی است یا از فوتون ساخته شده است. اما اینها همه چه معنایی دارند؟

تصور کنید شما در یک پارک به برگ درخت نگاه می کنید. نور از برگ عبور و ما رنگ سبز را می بینیم، اما آن دقیقا چه نوری است؟

دو ایده اولیه از قرن هفدهم است اسحاق نیوتون، دانشمند انگلیسی، فکر می کرد نور از ذرات کوچک توسط اجسام داغ (مانند خورشید یا آتش) ساخته شده در حالی که معاصر او، فیزیکدان هلندی Christiaan Huygens، فکرمی کرد نور یک نوع موج با ارتعاش بالا و پایین بوده که به جلو حرکت می کند.

بااین حال، هیچ کدام از آنها مفهوم واقعی نور نبود.

ما می توانیم اولین مراحل را برای فهمیدن آرایش نور به یک پایه در کپنهاگ در سال 1820 ردیابی کنیم، جایی که دانشمند دانمارکی هانس کریستین  یک سخنرانی در مورد برق انجام داد.

یک قطب نما به طور اتفاقی در نزدیکی باتریی بود و متوجه شد که سوزن قطب نما ناگهان در حالی که باتری را روشن یا خاموش می کند، حرکاتش را تغییر می داد و به این معنا پی برد که برق و مغناطیس به هم مربوط می شوند، میدان الکتریکی در حال تغییر، یک میدان مغناطیسی ایجاد می کند.

سپس 11 سال بعد، مایکل فارادی دانشمند انگلیسی کشف کرد که میدان مغناطیسی در حال تغییر نیز میدان الکتریکی را ایجاد می کند.

این فیزیکدان اسکاتلندی جیمز کلرک ماکسول بود که این ایده ها را درباره برق و مغناطیس (به همراه چند نفر دیگر) جمع کرد و آنها را به یک نظریه منسجم الکترومغناطیس بیان نمود.

او متوجه شد که یک میدان الکتریکی در حال تغییر می تواند یک میدان مغناطیسی متغیر ایجاد کند که پس از آن یک میدان الکتریکی دیگر ایجاد خواهد کرد نتیجه یک میدان الکترومغناطیسی این است که بی نهایت تکرار می شود و به سرعت فوق العاده حرکت می کند.

چقدر سریع؟ ماکسول توانست این را نیز در حدود 300،000،000 متر در هر ثانیه محاسبه کند – خیلی نزدیک به آنچه که اخیرا برای سرعت نور اندازه گیری شده بود.

بنابراین نور است که : میدان الکتریکی با میدان مغناطیسی اش گره خورده و از طریق فضا پرواز می کند.

اکنون می دانیم که یک طیف کامل امواج الکترومغناطیسی وجود دارد که هر کدام از آنها طول موجشان متفاوت است.

شما ممکن است تعجب کنید که چرا ما می توانیم این طیف وسیعی از نور و دیگر طول موج را ببینید. دو دلیل اصلی برای این وجود دارد.

اول، شیمی مبتنی بر کربن سلول های چشم ما با نور از اطراف قابل رویت می شود. طول موج های طولانی تر، واکنش های کمتری را انجام نمی دهند، در حالی که نور های طول موج های کوتاه تر، انرژی زیادی را حمل می کنند و می توانند به شیمی حساس بدن آسیب برسانند (به همین دلیل نور ماوراء بنفش باعث آفتاب سوختگی می شود).

دوم، محدوده 400 تا 700 نانومتر می تواند تا قبل از جذب آب بسیار دور از آب حرکت کند (به همین دلیل یک فنجان آب برای ما شفاف است. تقریبا تمام نور مرئی از آب عبور می کند).

هنگامی که شما به یک برگ نگاه می کنید، نور ورودی به چشم شما موجی از برق و مغناطیس یک موج خاص است. نور شبکیه شما را می بیند و یک الگوی خاصی از تغییرات شیمیایی در سلول های مخروطی خود را که مغز شما به عنوان سبز شناخته می شود، تنظیم می کند.

شرکت فانا با استفاده و ترکیب ویژگی های ناب آب، نور و صدا، تنظیم ریتم موسیقی، پاشش و بازی آب و رقص نور های رنگی محصولی تولید و فضایی را ایجاد کرده که مخاطبین می توانند، با دیدن، شنیدن و تکرار ریتم موسیقی آبنما، در ذهن خود، هماهنگی بین حس بینایی و شنوایی ایجاد کرده و به طور متفاوت موسیقی را تجربه کنند و برای زمانی هر چند محدود به دنیای درونی و فرا مادی خود بازگشته و آسوده خاطر از لحظات خود لذت ببرند.